مردان را چگونه احساساتي كنيم ؟
پنجشنبه 20 مرداد 1390 - درست است که نقش زنان و مردان در جامعه با هم تفاوتهایی دارد و این مسئله میطلبد تا هر جنس مطابق با نقشهای قابل انتظار رفتار کند، اما پدر و مادرها وظیفه دارند تا فرزندان خود را علاوه بر سودمندی در جامعه، افرادی سلامت و موفق در خانواده تربیت کنند.
مرد كه گريه نمي كنه. محكم باش. جوابش رو بده. اصلاً دوست ندارم اون تو رو بزنه و تو ساكت باشي و نگاه كني. مردها قوي و نيرومندن.
اگر دلت مي خواد گريه كني هيچ اشكالي نداره. دختر بايد نجيب باشه. اگر هم كسي اذيتت كرد كوتاه بيا و ازش فاصله بگير. هر وقت دلت گرفت بيا با من حرف بزن.
از خواندن جملات فوق به ياد چه چيزي افتاديد؟ آيا مشاهده كرديد در نوع تربيت خود در رابطه با پسران و دختران از چه روشهاي متفاوتي استفاده ميكنيم؟ ملاحظه كرديد كه از همان كودكي بي احساس بودن و بي اعتنايي به هيجانات و احساسهاي دروني را به فرزندان پسرمان و ابراز احساسات و همدلي را به فرزندان دخترمان آموزش ميدهيم؟
درست است كه نقش زنان و مردان در جامعه با هم تفاوتهايي دارد و اين مسئله ميطلبد تا هر جنس مطابق با نقشهاي قابل انتظار رفتار كند، اما پدر و مادرها وظيفه دارند تا فرزندان خود را علاوه بر سودمندي در جامعه، افرادي سلامت و موفق در خانواده تربيت كنند.
لذا آموزش آداب انكار احساسات و كتمان هيجانات نميتواند نتايج خوب و رضايت بخشي را براي يك زندگي سالم و پذيرفتن نقش همسري در برداشته باشد. احساسات جزو لاينفك زندگي هستند اگر چه هميشه در ترازويي با عقل در رقابتند اما نبود آنها رنگ را از زندگي ميزدايد و غصه و غم سلطه پيدا ميكند.
بنابراين لازمه وجود سلامتي در نوع و سبك زندگي افراد توجه بجا و مناسب به احساسات خود، آگاهي از احساسات ديگران، همدلي با ديگران و تقويت هوش عاطفي است. زن و شوهري كه ذهن و رفتار يكديگر را درك كنند، روابط عاطفي مثبتي هم با يكديگر برقرار ميكنند. زن و شوهر در خانواده بايد قادر به شناخت و پيش بيني احساسات خود در موقعيتهاي مختلف باشند. افراد زيادي هستند كه يا از احساسات مختلف خود آگاهي ندارند و يا ريشه آنها را نميفهمند. اين نوع از بي اطلاعيها و آگاهي نداشتنها موجب تنش بسياري ميان زن و شوهر ميشود. تحقيقات نشان ميدهد افراد موفق در خانوادههاي سالم و با محبتي زندگي ميكنند كه بار عاطفي مناسبي در ميان اعضاي آن خانواده حكم فرماست. به اعتقاد كارشناسان نبود عاطفه در ميان برخي از خانوادهها موجب ميشود تا اعضاي خانواده دچار مشكلات و پيامدهاي بسياري شوند. ترس، اضطراب و نداشتن اعتماد به نفس از جمله ناهنجاريهايي است كه در خانوادههاي بي عاطفه وجود دارد.
تحقيقات جديد نشان ميدهد كه زندگي احساسي مردان هم به اندازه زنان پيچيده و غني است. با اينكه احساسات هميشه از خصوصيات زنانه به شمار ميرود، اما مردان هم به اندازه زنان احساساتي ميشوند و تجربيات عاطفي مشابهي را توصيف ميكنند. تحقيقات ديگري مؤيد آن است كه به دليل ارتباط ضعيف دو نيمكره احساس و منطق در مردان، آنها را از دسترسي راحت به احساسات بر حذر ميدارد. به نظر ميآيد مسئله تربيت و نوع يادگيريهاي احساسي ميتواند در تقويت اين ارتباط مغزي تأثير گذار بوده و گستره احساسات مردان را نيز به اندازه زنان وسيع گرداند.
لازمه وجود سلامتي در نوع و سبك زندگي افراد توجه بجا و مناسب به احساسات خود، آگاهي از احساسات ديگران، همدلي با ديگران و تقويت هوش عاطفي است. زن و شوهري كه ذهن و رفتار يكديگر را درك كنند، روابط عاطفي مثبتي هم با يكديگر برقرار ميكنند.
حتماً شنيدهايد : مرداني كه بيش از همه احساساتشان را پنهان ميكنند احتمالاً حساسترين مردها هستند! اين جمله ميتواند عمق احساسات را در مردان نشان دهد. علي رغم اين كه سبك فرهنگي جامعه به آنان ميآموزد كه در ابراز احساسات محتاط باشند.
همين مسئله ميتواند به مسايلي در زندگي زناشويي و روابط مردان با همسرانشان نيز منجر شود. هوش عاطفي و هيجاني يكي از ابزارهاي مهم و ضروري در موفقيت روابط ميان همسران است. پژوهشها گزارش ميدهند هرچه اين جنبه از هوش افراد در حدود متناسبتري قرار داشته باشد، آنها قادرند ارتباطات جذابتر، مسئله گشا تر و با دوامتري را شكل دهند. پايين بودن هوش هيجاني ميتواند توانايي بازداري هيجاني را در افراد كاهش داده و قدرت مديريت احساسي را در آنها تضعيف گرداند.
يكي از مؤلفههاي هوش هيجاني توانايي درك احساسات ديگران و شناخت عواطف افرادي است كه در اطراف ما زندگي ميكنند؛ لذا عدم توانمندي در درك هيجان همسر و يا داشتن تصور ضعيفتر، از احساسات همسر ميتواند بر نوع رفتارها و واكنشهاي ميان فردي موثر واقع شود. بخش اول اين عبارت ميتواند به تربيتهاي نادرست و ناكافي براي مردان اشاره داشته باشد و بخش دوم آن از شناخت ناكافي زنان از احساسات مردانه حكايت كند.
لذا هر دو جنس براي داشتن زندگي مسالمت آميز در كنار يكديگر نياز به اصلاح سبكهاي زندگي و شناخت دقيقتر از جنس مخالف دارند. ضمن اين كه زن و شوهر بايد در تقويت احساس ديگري و تبادلات عاطفي يكديگر نهايت تلاش خود را داشته باشند.
يكي از همين اصلاح سبكها شناخت دقيق ويژگيهاي جنسيتي است. چه اين كه مردان در ابراز محبت به همسرانشان بيشتر از رفتارهاي محبت آميز و ايثار و گذشت و فعاليتهاي محبت آميز استفاده ميكنند در حالي كه زنان به شنيدن ابراز محبت و اظهار عواطف از سوي همسرشان نياز دارند. زبان احساسات و عواطف براي زنان به مثابه زبان اول است در حالي كه براي مردان به مثابه زبان دوم و زنان عدم ابراز محبت در اين شكل را حاكي از بي احساس بودن و بيعلاقگي مردشان ميدانند.
از طرفي براي اكثر زنان واداشتن شـوهـرشـان بـراي ايـنكه احـساسات دروني خود را با آنها در ميـان بـگـذارنـد، كـار مشكلي به نظر ميرسد. اما در اين ميان موضوعي وجود دارد كه اغلب زنها از آن بـي اطـلاع هستند.
مردها ميخواهند صحبت كنـنـد. اكثر مردان نياز دارند كه با همسرشان درد دل نموده و كمي سبك شوند. اما رمز و راز واداشتن يك مرد جهت بازگو نمودن درونش اين است كه احساس كند به دليل آنچه كـه هست مورد پذيرش حقيقي قرار گرفته، نه به دليـل آنـچه كه ممكن است شما دوست داريد باشد.
به علاوه زنان بايد روشهايي را براي برانگيختن احساسي همسرشان فرا بگيرند از جمله اين كه :
طبيعت مردان به گونهاي طراحي شده است كه اصطلاحاً بصري به نظر ميرسند، بدين جهت بهتر است به هنگام مصاحبت با همسر، براي نشان دادن توجه خود به او و القاء حس پذيرفته شدن و بودن وي، از سوي شما، هراز چند گاهي سر خود را، به نشان تائيد گفتههاي وي تكان دهيد. عبارت فوق به اين معني نيست كه شماهمواره بايستي با هر گفته همسرتان موافقت نماييد و وي را تائيد كنيد، بلكه بدين معناست كه شما فقط از دريچه نگاه و انديشه او نيز به موضوع توجه و التفات داريد و ديدگاه او را نيز درك ميكنيد.
به مردان قدرت دهيد، تا صميميت فوران كند. مرد موجودي عاشق قدرت است. مرد از اين كه قدرتمند باشد حظ ميكند. در ميان زوجين بيان احساسات دروني بايد به صـورت متقـابـل انـجام بگيرد. بعد از اينكه وي مسئلهاي خصوصي را ابراز نمود، به او اجازه دهيد بداند كه شما جانبدار او هستيد و با تجربياتش تنها نخواهد ماند. مـهـم است كه موضوع را از اين نقطه نظر بنـگريد: اكنـون زمـان درس دادن بـه او نـيست، بلكه زمـان ايـجاد دوستي است.
فراموش نكنيد كه زن و مرد براي رشد احساسي و رواني خود به كمك و ياري همسر نياز دارد؛ لذا در عوض تكيه بر نواقص و نارساييهاي وجودي او بايد با همكاري و مودت او را به سوي تكميل توانمنديها و رسيدن به رضايت دروني سوق دهند.
از اينكه توانا باشد يا احساس توانايي كند لذت ميبرد. تا وقتي كه مشغول كشتن اين احساس در مردان هستيد بدانيد كه تنها ميتوانيد خواب خوشبختي را ببينيد.
به مردان فضا بدهيد گاهي او را رها كنيد تا با خود خلوت كند با دوستان به ورزش برود و به خانواده خود تنها سر بزند. مدام دنبال او نباشد. فضاي رها شدن! اين چيزي است كه مردان گاهي به آن نياز دارند. اگر به انها اين فضا را هديه بدهيد. انها نيز به شما عشق ميورزند.
اگر دلت مي خواد گريه كني هيچ اشكالي نداره. دختر بايد نجيب باشه. اگر هم كسي اذيتت كرد كوتاه بيا و ازش فاصله بگير. هر وقت دلت گرفت بيا با من حرف بزن.
از خواندن جملات فوق به ياد چه چيزي افتاديد؟ آيا مشاهده كرديد در نوع تربيت خود در رابطه با پسران و دختران از چه روشهاي متفاوتي استفاده ميكنيم؟ ملاحظه كرديد كه از همان كودكي بي احساس بودن و بي اعتنايي به هيجانات و احساسهاي دروني را به فرزندان پسرمان و ابراز احساسات و همدلي را به فرزندان دخترمان آموزش ميدهيم؟
درست است كه نقش زنان و مردان در جامعه با هم تفاوتهايي دارد و اين مسئله ميطلبد تا هر جنس مطابق با نقشهاي قابل انتظار رفتار كند، اما پدر و مادرها وظيفه دارند تا فرزندان خود را علاوه بر سودمندي در جامعه، افرادي سلامت و موفق در خانواده تربيت كنند.
لذا آموزش آداب انكار احساسات و كتمان هيجانات نميتواند نتايج خوب و رضايت بخشي را براي يك زندگي سالم و پذيرفتن نقش همسري در برداشته باشد. احساسات جزو لاينفك زندگي هستند اگر چه هميشه در ترازويي با عقل در رقابتند اما نبود آنها رنگ را از زندگي ميزدايد و غصه و غم سلطه پيدا ميكند.
بنابراين لازمه وجود سلامتي در نوع و سبك زندگي افراد توجه بجا و مناسب به احساسات خود، آگاهي از احساسات ديگران، همدلي با ديگران و تقويت هوش عاطفي است. زن و شوهري كه ذهن و رفتار يكديگر را درك كنند، روابط عاطفي مثبتي هم با يكديگر برقرار ميكنند. زن و شوهر در خانواده بايد قادر به شناخت و پيش بيني احساسات خود در موقعيتهاي مختلف باشند. افراد زيادي هستند كه يا از احساسات مختلف خود آگاهي ندارند و يا ريشه آنها را نميفهمند. اين نوع از بي اطلاعيها و آگاهي نداشتنها موجب تنش بسياري ميان زن و شوهر ميشود. تحقيقات نشان ميدهد افراد موفق در خانوادههاي سالم و با محبتي زندگي ميكنند كه بار عاطفي مناسبي در ميان اعضاي آن خانواده حكم فرماست. به اعتقاد كارشناسان نبود عاطفه در ميان برخي از خانوادهها موجب ميشود تا اعضاي خانواده دچار مشكلات و پيامدهاي بسياري شوند. ترس، اضطراب و نداشتن اعتماد به نفس از جمله ناهنجاريهايي است كه در خانوادههاي بي عاطفه وجود دارد.
تحقيقات جديد نشان ميدهد كه زندگي احساسي مردان هم به اندازه زنان پيچيده و غني است. با اينكه احساسات هميشه از خصوصيات زنانه به شمار ميرود، اما مردان هم به اندازه زنان احساساتي ميشوند و تجربيات عاطفي مشابهي را توصيف ميكنند. تحقيقات ديگري مؤيد آن است كه به دليل ارتباط ضعيف دو نيمكره احساس و منطق در مردان، آنها را از دسترسي راحت به احساسات بر حذر ميدارد. به نظر ميآيد مسئله تربيت و نوع يادگيريهاي احساسي ميتواند در تقويت اين ارتباط مغزي تأثير گذار بوده و گستره احساسات مردان را نيز به اندازه زنان وسيع گرداند.
لازمه وجود سلامتي در نوع و سبك زندگي افراد توجه بجا و مناسب به احساسات خود، آگاهي از احساسات ديگران، همدلي با ديگران و تقويت هوش عاطفي است. زن و شوهري كه ذهن و رفتار يكديگر را درك كنند، روابط عاطفي مثبتي هم با يكديگر برقرار ميكنند.
حتماً شنيدهايد : مرداني كه بيش از همه احساساتشان را پنهان ميكنند احتمالاً حساسترين مردها هستند! اين جمله ميتواند عمق احساسات را در مردان نشان دهد. علي رغم اين كه سبك فرهنگي جامعه به آنان ميآموزد كه در ابراز احساسات محتاط باشند.
همين مسئله ميتواند به مسايلي در زندگي زناشويي و روابط مردان با همسرانشان نيز منجر شود. هوش عاطفي و هيجاني يكي از ابزارهاي مهم و ضروري در موفقيت روابط ميان همسران است. پژوهشها گزارش ميدهند هرچه اين جنبه از هوش افراد در حدود متناسبتري قرار داشته باشد، آنها قادرند ارتباطات جذابتر، مسئله گشا تر و با دوامتري را شكل دهند. پايين بودن هوش هيجاني ميتواند توانايي بازداري هيجاني را در افراد كاهش داده و قدرت مديريت احساسي را در آنها تضعيف گرداند.
يكي از مؤلفههاي هوش هيجاني توانايي درك احساسات ديگران و شناخت عواطف افرادي است كه در اطراف ما زندگي ميكنند؛ لذا عدم توانمندي در درك هيجان همسر و يا داشتن تصور ضعيفتر، از احساسات همسر ميتواند بر نوع رفتارها و واكنشهاي ميان فردي موثر واقع شود. بخش اول اين عبارت ميتواند به تربيتهاي نادرست و ناكافي براي مردان اشاره داشته باشد و بخش دوم آن از شناخت ناكافي زنان از احساسات مردانه حكايت كند.
لذا هر دو جنس براي داشتن زندگي مسالمت آميز در كنار يكديگر نياز به اصلاح سبكهاي زندگي و شناخت دقيقتر از جنس مخالف دارند. ضمن اين كه زن و شوهر بايد در تقويت احساس ديگري و تبادلات عاطفي يكديگر نهايت تلاش خود را داشته باشند.
يكي از همين اصلاح سبكها شناخت دقيق ويژگيهاي جنسيتي است. چه اين كه مردان در ابراز محبت به همسرانشان بيشتر از رفتارهاي محبت آميز و ايثار و گذشت و فعاليتهاي محبت آميز استفاده ميكنند در حالي كه زنان به شنيدن ابراز محبت و اظهار عواطف از سوي همسرشان نياز دارند. زبان احساسات و عواطف براي زنان به مثابه زبان اول است در حالي كه براي مردان به مثابه زبان دوم و زنان عدم ابراز محبت در اين شكل را حاكي از بي احساس بودن و بيعلاقگي مردشان ميدانند.
از طرفي براي اكثر زنان واداشتن شـوهـرشـان بـراي ايـنكه احـساسات دروني خود را با آنها در ميـان بـگـذارنـد، كـار مشكلي به نظر ميرسد. اما در اين ميان موضوعي وجود دارد كه اغلب زنها از آن بـي اطـلاع هستند.
مردها ميخواهند صحبت كنـنـد. اكثر مردان نياز دارند كه با همسرشان درد دل نموده و كمي سبك شوند. اما رمز و راز واداشتن يك مرد جهت بازگو نمودن درونش اين است كه احساس كند به دليل آنچه كـه هست مورد پذيرش حقيقي قرار گرفته، نه به دليـل آنـچه كه ممكن است شما دوست داريد باشد.
به علاوه زنان بايد روشهايي را براي برانگيختن احساسي همسرشان فرا بگيرند از جمله اين كه :
طبيعت مردان به گونهاي طراحي شده است كه اصطلاحاً بصري به نظر ميرسند، بدين جهت بهتر است به هنگام مصاحبت با همسر، براي نشان دادن توجه خود به او و القاء حس پذيرفته شدن و بودن وي، از سوي شما، هراز چند گاهي سر خود را، به نشان تائيد گفتههاي وي تكان دهيد. عبارت فوق به اين معني نيست كه شماهمواره بايستي با هر گفته همسرتان موافقت نماييد و وي را تائيد كنيد، بلكه بدين معناست كه شما فقط از دريچه نگاه و انديشه او نيز به موضوع توجه و التفات داريد و ديدگاه او را نيز درك ميكنيد.
به مردان قدرت دهيد، تا صميميت فوران كند. مرد موجودي عاشق قدرت است. مرد از اين كه قدرتمند باشد حظ ميكند. در ميان زوجين بيان احساسات دروني بايد به صـورت متقـابـل انـجام بگيرد. بعد از اينكه وي مسئلهاي خصوصي را ابراز نمود، به او اجازه دهيد بداند كه شما جانبدار او هستيد و با تجربياتش تنها نخواهد ماند. مـهـم است كه موضوع را از اين نقطه نظر بنـگريد: اكنـون زمـان درس دادن بـه او نـيست، بلكه زمـان ايـجاد دوستي است.
فراموش نكنيد كه زن و مرد براي رشد احساسي و رواني خود به كمك و ياري همسر نياز دارد؛ لذا در عوض تكيه بر نواقص و نارساييهاي وجودي او بايد با همكاري و مودت او را به سوي تكميل توانمنديها و رسيدن به رضايت دروني سوق دهند.
از اينكه توانا باشد يا احساس توانايي كند لذت ميبرد. تا وقتي كه مشغول كشتن اين احساس در مردان هستيد بدانيد كه تنها ميتوانيد خواب خوشبختي را ببينيد.
به مردان فضا بدهيد گاهي او را رها كنيد تا با خود خلوت كند با دوستان به ورزش برود و به خانواده خود تنها سر بزند. مدام دنبال او نباشد. فضاي رها شدن! اين چيزي است كه مردان گاهي به آن نياز دارند. اگر به انها اين فضا را هديه بدهيد. انها نيز به شما عشق ميورزند.